یکی از سارقین تازه از زندان آزاد شده بود و می خواست به هدفی که تعیین کرده بود برسد، هدفسرقت از یک مکان خاص بود با تدابیر امنیتی بسیار شدید.
ابتدا شروع کرد به پیدا کردن افراد بسیار حرفه ای که مناسب این کار بودند و همچنین یک اسپانسر که بتواند هزینه ی مورد نیاز این کار را تامین کند. بعد از چند روز تمام اعضای تیم تکمیل شد و جلسه ای گذاشتن و هدف، نقشه، وظایف و کارهایی که باید انجام می دادند را مشخص کردند.

هر کدام از سارقین متناسب با وظایفشان شروع به تمرین کردند تا در بالاترین شرایط جسمی و ذهنی قرار بگیرند و سپس در مدت بسیار کوتاهی این عملیات را سازماندهی و اجرا کردند و موفق شدند به هدفخود برسند و مبلغ هنگفتی را سرقت کنند.

نکته ای که خیلی برام جالب بود این بود، با اینکه نقشه آنها بی عیب و نقص بود و ماه ها برایش زحمت کشیده بودند و تمامی جوانب و خطرات احتمالی را در نظر گرفته بودند اما باز با این حال، برای هر مرحله از هدفخود، احتمال شکست را هم در نظر گرفته بودند.

روش کارشان به این صورت بود که آنها یک نقشه دوم، موازی با نقشه اول طراحی کردند تا در صورت لزوم از آن استفاده کنند و بتوانند هم به هدفمورد نظر برسند و هم در صورت احتمال شکست، از مهلکه جان سالم به در ببرند.

البته نقشه دوم یا همان “نقشه ب” مخصوص سارقین نیست، حتی پلیس های حرفه ای هم از آن در عملیات های خود استفاده می کنند.

ادامه مطلب در:
موفقیتبا مدیریت هدف


مشاهده پست مشابه : فایل:: مقاله درمورد به دنبال موفقيت در توسعه مديريت استراتژيك -میهن فایل